شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ چقدر شما رفيقان بابي هستيد!!!
*قاصدك*
خودم و نمي دونم اما يه دوستي دارم اون رو هم نميدونم! :دي
zohoor-e-monji
با خانم قاصدک کاملا موافقم... اما جناب ذره بين با بنده هستن... من خيلي بابم هههههههههه
من چقد رفيق بابي هستم؟
خب ناباب نيستيد حداقل
ظهور بري عربستان دري!!!!!!!!!!!
جناب ظهور؟ از کي تا حالا بابي شديد که ما بي خبريم؟ چشمم روشن.
zohoor-e-monji
آها شما بابي رو مي فرماييد؟ (آيکون سؤال نکته ي انحرافي داره)
من نگرفتم(ايكن خاراندن سر)!!!!!!!!
من؟ کي؟ من؟ تيتر به رفيقان باب اشاره داره در مقابل رفقاي ناباب... شما خودتون گفتيد بابي شديد! (آيکون حرف تو دهن مردم گذاشتن!)
zohoor-e-monji
اي بابا من که ديگه دارم گيجول ميشم... من که از همون اول گفتم که باب هستم... (آيکون سرم داره گيج ميره پرستار اون قرصاي منو بيار) مثل اين که شما يادت رفته من تازه مرخص شدم... (آيکون چرا منو تو اين موقعيت قرار ميدي)
اميرعلي رفيق باب يعني رفيقي که ناباب نيست! به همين سادگي به همين خوشمزگي! (آيکون ماکاروني رشد!)
حالا گرفتم.... ربطش به ماكاراني رشد چيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
zohoor-e-monji
به به جناب ذره بين شما به دليل تبليغات غير مجاز در فيد خود به صد سال استفاده از ماکاروني بي کيفيت محکوم مي شويد (آيکون قاضي خوش غيرت)
حالا بيا و درستش کن! اميرعلي اصلا تو چند سالته؟
اشکال نداره. آدرس بديد ماکارونيها رو تحويل بگيرم (آيکون زبل خان!)
zohoor-e-monji
جناب ذره بين بهتون بگم هر کي از اين ما کاروني خورده به يه ساعتم نکشيده ها... چه برسه به صد سال
مهم نيست... مهم تمکين به قانونه. کجاست آدرس؟ (آيکون جرف زدي پاش وايسا!)
zohoor-e-monji
اي بابا (آيکون عجب غلطي کردما) باشه فردا بيا به اين آدرس... تهران خيابان بوووووووووووووووق... پلاک 2
ممنونم. فردا ظهر اونجام. من با يه الگانس مشکي ميام جلوي در... سه تا بوق که زدم بيا بيرون. يه تيشرت سبز تنت باشه تا بشناسمت. راس 12 ظهر حاضر باش
zohoor-e-monji
برادر 12 ظهر سر نمازم... (آيکون رياکاري) بچه مايه دارم که هستي ! تيشرت سبز حالا از کجا بيارم؟ يه دونه صورتي خال خال پشمي دارم همون و مي پوشم...
اول کار مردم رو را بنداز بعد جانماز آب بکش (آيکون بابا دلت صاف باشه غليظ!) الگانس هم مال آقاي بوووقه اگه بچه خوبي باشه به تو هم ميده (پروانگي هم يکي گرفته سفيدشو) فقط هم با سبز بيا بيرون صورتي اومددي آشنايي نميدم
zohoor-e-monji
اي بابا فقط اين وسط سر من بي کلاه موند... من اگه دستم به اين آقاي بوووووووووووووووووق (آيکون بوووووووووووق) برسه... دارم براش... (آيکون داري مي ري تو جلدما) يعني نمازمو نخونم؟ نه شما 12 و پنج دقيقه اين جا باش...
آقاي بوووق تو اجلاسي که بي ربط به مکتب ايروني نبود به ما ميگفت نماز نخونديد هم نخونديد! دلتون صاف باشه تا خدا بهتون "هديه"بده.
zohoor-e-monji
نه لازم شد از نزديک با ايشون ملاقات داشته باشم (آيکون فکراي پليد)
خوبه . ظهر با تيشرت سبز منتظرم باش. اول ميريم سراغ ماکاروني ها. بعد هم ميريم مکتب آقاي بوووق!
zohoor-e-monji
مشتاقانه منتظر ديدار با شما و آقاي بووووووووووووق نسبتاً محترم هستم... (آيکون چشام به در خشک نشه ها)
و نحن لک منتظران...
zohoor-e-monji
ذره بين فکر کنم فقط ما تو تا اين جاييم (آيکون من مي ترسم... اين جا روح داره)
آره. حيف که خسته هستم وگرنه يه عمليات عمده انجام ميداديم! حداقل شيشه ها رو ميشکونديم
zohoor-e-monji
حرف از شيشه شد... يه مدت فوتسال ميرفتم.. جاي شما خالي آخه نيست شوتام خيلي قوين (آيکون غرور )چنان شوتي کردم که شيشه اي که جلوش حفاظ آهني بود خورد خاکشير شد...
الو 110؟ بالاخره پيدا شد همون که شيشه شکسته بود...
zohoor-e-monji
کي من؟ نه من هيچي و گردن نمي گيرم... ديوار هاشا هم که بلنده... پليس اگه بياد من ميگم يه چند وقتي تو تيمارستان بستري بودم حالم خوب نيست هر چي ميگم جدي نگيرين....
هههههههههه. شوخي کردم بابا. الکي گرفتم شماره رو ميخواستم آمادگي بحرانت بره بالا
zohoor-e-monji
ما بحران زده ي همه ي رفقاييم... (آيکون رفيق باز تير)
دارمت رفيق (آيکون سينه سوخته رفيق باز)
zohoor-e-monji
مخلص رفقاي از خودم بدتر... مي بينم که نمي ري...
ميرم کم کم . مگه شما هستي؟ روح اميرعلي اينجاس! نمي ترسي؟
zohoor-e-monji
منم دارم ميرم... روح امير علي نه ترس نداره....
ذره بين روحم ترس داره اخه؟؟؟؟؟؟ روح نديدي تا حالا؟
راز موفقيت تخم كفتر بيارم؟؟؟؟؟؟؟؟
خيلي
بله خيلي
سلام
بسيار:)
بيش باد :)
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top