پيام

ذره بين زنده
90/8/1

+ بازم بــــــــلــــــــه!

حرف امروز من 94/6/21

ههههههههههههه. نه که سن من قد ميده!

مال منم قد نميده

نمرديم و برگزيده شد!!!

منم کرسي که گذاشتم برگزيده شد تازگي ها چيزهاي عجيب برگزيده ميشه!!!!!!!!!!

سلام!

ببخشيد عليک سلام

عجبيه ها! وقتي از سر تفنن فيد ميزني برگزيده ميشه!

موافقيم

شما چند نفريد الان؟! (آيکون ما6تا!)

موافقيم يک لفظ يک نفر به کار مي بره بايد درست تلفظ بشه موافقيم م وا ف قي يم !!

آيکون هشدار براي دستور زبان!

دستور زبانم تحريف مي کنيم مملکته داريم!!

حالا من پول تبليغات رو از کي بگيرم؟

شما فعلا همون 200 ميليون قتل رو خرج کنيد تا بعد پول تبليغ رو از صاحابش بگيريد!

قتل؟ 200ميليون؟ شيب؟

بام!!!

من دارم حضور ظهور رو حس ميکنم! بيا رفيق دارن سياهمون ميکنن

بيا ويتانا بخر ظهور بهتر از خرماست! دونه اي 2تومن! 200 ميليون ميشه چند تا؟

ذره بين بحث سر چيه؟ قتل ؟ پول؟ اينا چي ميگن...

نمي دونم والا؟ ميخوان براي پاکترين اعضاي پيامرسان پاپوش درست کنن!

پاک ترين !! بام شيبدار

جناب ظهور اين پروانگي خيلي دست کم گرفته مارو! ميخواي مسدودش کنيم؟

مسدود !! بام شيبدار

پروانگي نکنه ظهور رو مسدود کردي جواب نميده ها!

نه من هستم.. رفته بودم تو وبلاگت ذره بين... خواستم غافل گيرت کنم...

چي شده مگه... چرا مسدود کنيم؟

مواظب باشيد شايد شما هم الان جواب نديد آيکون بام شيبدار

ظهور کجا بودي اين پروانگي مشکوک ميزنه ها

آقا اين پارسي بلاگ دوباره مرگ مغزي شده بود.... تازه چشاش وا شد...

خانم پروانگي از وقتي با آقاي بوق نشست و برخاست دارن مشکوک شدن... هي گفتم دستشون و بند نکن پيش اين جناب بوق...

مشکوک !! بام شيبدار ... روزتون بخير با اجازه

تشريف مي برين؟

پ ن پ تشريف مياريم :)) بله روزتون بخير

خوب به سلامت... ياعلي

کي منو مسدود کرد نيم ساعت؟!

من بودم .. ديگه دسته کم نگيريد

هيچکي بابا جناب مهندس همه رو يهو مسدود کردن... خوب حالا حالتون چطوره؟

خانم پروانگي گمونم تشريف برده بوديد؟

شيطون ميگه با جناب ظهور بريم امشب فيد مهندس و تق تق تق...

نه امشب نوبت اين بوق نسبتا محترمه...

بوووق رو بکشيم که پروانگي بيکار ميشه! گناه داره

هر چي مي کشيم از همين خانم پروانگي مي کشيم... با ترفند هاي مختلف قصد داره ما رو گير بندازه... دستمون و بذاره تو دست اين آقاي بوق

جدي امشب بريم آقاي بووق رو بکشيم؟

آيکون غيبت ... دست هاي پنهان اگه نباشه ... همه جا گوش داره .. ستاد حمايت از پروانگي .. در ضمن من بيکار نمي شم يکي ديگه رو جايگزين بووق مي کنم آيکون رئيس

اين منو اغفال کرد... من حمايت کردم!

آره من که شديدا مسمم هستم.. فقط کسي نفهمه.... مخصوصا پروانگي... بعدا خودم يه جوري که هول نکنه بهش ميگم... واسه مراسم خاکسپاري و سوم و هفتم و چهلم هم يه فکري مي کنيم... خرجش با ما ... فقط شرش از سرمون کم بشه ...

اي خدا من کي ميخوام بفهمم؟ خداااااااااااااااااااا

آيکون خنده شيطاني

ذره بين يه کاري نکن نفر بعدي ليست خودت باشيا... من ديگه هيچي حاليم نيستا...

ولي ظهور آقاي بووووق کشتن به راحتي اميرعلي و عشق ممنوعه نيستا! تازه پول هم نميده به ما براي کشتنش! ولي قبول

خانم پروانگي گفتيم تشريف بردين ديگه با خيال راحت مي تونيم نقشه بکشيم...

تو برادريتو ثابت کن ... من با خرج خودم ميام جلو...

ظهور با من بودي؟

کدوم و برادريت و رو ميگي؟

آره

آره ديگه... تا خانم پروانگي تهديد ميکنه جا مي زني....

جناب ظهور خام نشو... پروانگي از خودمونه... صحنه سازي ميکنه تا جاسوساي آقاي بوووق حساس نشن!

اوه اوه چه طرفداريم مي کنه... نه من زخم خورده ام... اعتبارم نميشه... هر وقت خواستم اعتماد کنم به ايشون يه جوري ضايع شدم...

فکر ميکني کي اونو فرستاد تو دفتر بوووق؟ اينا همش نقشه من بود تا حساب بووق رو برسم! شما که خودت اوسايي بابا

بابا ذره بين تو ديگه چرا؟ دست ..........از پشت بسته... خودت داري خام ميشي به من مي گي خام نشو؟ چشماتو باز کن... اون بلاهايي که سر من اومده سر تو که نيومده... من مي دونم اينا چه نقشه اي دارن...

عکس امروز بووق رو برات خ ميفرستم دوباره اشتباهي کسي رو نکشيم ميريم جهنم!

باشه اگه درست بکشيم يعني مي ريم بهشت؟>

نترس همه چي تحت کنترله! کار بوووق تمومه

ببينيم و تعريف کنيم...

آره بابا. هدفمون خيره... بهشت هم ميريم. ولي اگه اشتباهي بکشيم ميريم جهنم... تازه الان جهنم از وقتي قذافي رفته بازارش خوابيده کسي خريد و فروش نميکنه!

ببين من رو تو حساب کردما... دوباره جاخالي ندي...

مطمئن باش دارمت اساسي.

عکسش رو فرستادم

ببين قضيه خيلي پيچيده شد... خيلي داره سياسي ميشه... ببين اين يارو طرفدار زياد داره ها ... تو کوچه خلوت گيرمون نيارن.... گير بيفتيم اعدام رو شاخشه ها

آره ديدم واست خ گذاشتم...

نه بابا. نترس من هستم

وقتي ميگي نترس من هستم بيشتر مي ترسم.... اين کاري که داريم شروع ميکنيم با بقيه فرق داره ها .... بايد خيلي روش فکر کنيم ... کار يکي دو روز نيست... يه ماه کار مي بره... همه ي جوانب و بايد سنجيد...

شما فقط اسلحه زاپاس داشته باش غمت نباشه

باشه از کجا گير بيارم حالا ناصر خسرو تهران که فقط دارو مي فروشه... خودت برام يکي تهيه کن بعد باهم حساب مي کنيم...

ها ها ها ها ها ها... (آيکون لوک خوش شانس!)

هنوز که اتفاقي نيفتاده آقاي لوک خوش شانس... وقتي رابين هود و لوک با هم باشن خدا رحم کنه ديگه به بقيه

ياد بچه گيهامون بخير اي روزگارررررر

کلت قذافي رو که پروانگي ورداشت برد... يه خوش دست برات ميارم اصلا باشه مال خودت

هههههههههههههه

ببين دستش مال زنجان باشه ها... هههههههههه... يه کم آروم تر حرف بزن... شهادت اومده مي فهمه...

شهادت دوست نداره شهيد بشه؟ (آيکون در باغ شهادت باز باز است!)

چرا خوبه ولي از قتلاي سياسي ما که کسي نبايد با خبر بشه...

درسته. ظهور من با راشد و رنگارنگ داريم ميرم استخر... يا علي

بله