پيام
ذره بين زنده
90/12/26
ذره بين زنده
...شب عيد يعني ننه غزاله که هميشه جاي ثابتي داشت کنار سماوري که هيچ وقت خاموش نبود... شب عيد يعني چلو گوشت آهويي که طعم بيابان و باروت تفنگ باباجون داشت... شب عيد يعني زمزمه ي عروسي اين عمه يا آن عمو...
ذره بين زنده
بعد از مدتها بروز شد!!! بفرماييد خاطرات شب عيد! :)
ميراب عطش
سلام محمد صادق جان .. پس بگو نسل آهو چگونه ور افتاد ... دي
ذره بين زنده
سلام بر شما... براي تعديل نسلشون لازم بود سالي چند بار!!! :))))))))))
همسايه خورشيد
سلام بر محمدصادق عزيز .....اساسي هم به روز شدي داداش من ..حسابي مارو به هوس انداختي :-))))
ذره بين زنده
سلام آقاي پاکدل... ممنونم... هوس چي داريد الان؟ شب عيد؟ حياط خونه ي باباجون؟ حل کردن دفترچه ي نوروزي؟ :)) يا چلو گوشت آهو؟؟؟ :))
همسايه خورشيد
همين آخريش صادق جان ..:-))))) البته اگر بقيه اش هم بود كه بهتر ..وگرنه مهم همون آخريشه :-))))))))
ميراب عطش
پس لطف نموده و اين بار که هوس ساقط کردن آهوان ازدياد نسل را نموديد بنده را نيز دعوت فرماييد تا شايد ديده به جمال کباب آهو روشن شود .. دي
همسايه خورشيد
اينگونه خواهد شد يحتمل....سلام بر ميراب عزيز كه مدتيست قابل نميدونند جواب زير دستان را بدهند
ذره بين زنده
باباجون گرامي در شعري گفته اند: شد عصا در کفم به جاي تفنگ!!! جناب ميراب شما بفرماييد پيدا مکنيم براتون از هرجا باشه... // شرمنده محبت جناب پاکدل نيز هستيم کماکان...