شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ اي آفتابِ شعله ورِ روبروي من طعم سکوت مي دهد اين گفتگوي من . با اين زبان بسته چه گويم عزيز دل اي کاش مي سرود کسي از گلوي من . از چشمه ي صفاي تو شرمنده مي شود دلتنگي حقيرِ شکسته سبوي من . يک شهر التماس برايت مي آورم با يک دعاي خير بخر آبروي من . هدهد نبوده ام که شوم باخبر ولي تو باخبر شدي ز غمِ مو به موي من . مردم ز طعم ميوه ي ممنوعه خسته اند مي آورند گندمشان را بسوي من .
*کفتر که قدِّ خواندن اذن دخول نيست... آقا قبول کن تو همين بغبغوي من*...
(سروده شده در کنار مضجع شريف رضوي؛ 1389)
آفرين . خداخيرتون بده
زنده باشيد...
کفتر که قد خواندن اذن دخول نيست...:(((
اجرتون با امام رضا عليه السلام...
کوثر...
با يک دعاي خير،بخر آب روي من!
ممنونم خانم قافيه باران...
کاش منم لياقت داشتم اينجور شعر بگم:(
اين حرفا چيه؟ شما که الحمدلله شعرهاي خوبي ميگين...
طيبه الله
ممنونم جناب استاد...
عالي...
ممنونم از شما...
از چشمه ي صفاي تو شرمنده مي شود/ دلتنگي حقيرِ شکسته سبوي من... فوق العاده بود...
ممنونم از لطف شما :)
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top