پيام

ذره بين زنده
93/7/23

+ امروز تصادفي اين ترانه به گوشم خورد: . يادت مياد به من گفتي چکار کن؟ گفتي از مدرسه امروز فرار کن! فرار کردم من اون روز زنگ آخَر نرفتم مدرسه تا سال ديگر! . يعني مچاله شدم وقتي اين عبارات رو شنيدم! B-)

*قاصدک و شاپرک* 93/8/14

چجوري تصادفي خورد به گوشتون؟؟؟افسر هم اومد؟؟گوشتون خوبه الان؟؟؟:-D

چه حرف گوش کن خخخخخخ:D

نه کيان جون مال 60 سال قبله آهنگش :)

نه افسر ميرجانگو نيومد :)

بچه هاي قديم چقدر ساده بودن خانم زينب نه؟ :)

الآنم هستن :) .... پس من چيم B-) :-D

راسيتون مياد؟ :) چند بار فرار کرديد؟ :)

زيـــاد :-| (آيکون خجالت )

خجالت بسه ديگه :) از دانشگاه فرار نکنيد خب؟ :)

نون وپنير و شلغم/کامنت خوره فيدتون تو حلقم....

والا من يه روز نباشم پيامرسون رو موش ميخوره :) :)

اونم تا الآن سه جلسه رو نرفتم :-| :-| :-|

بلي بلي

خانم زينب! نکنه هوس قفس شيرهاي همايوني زده به سرتون؟ :)

آري آري :)

نه احتمالا استلخ تمساحاي همايوني تو نظرشونه...

شير همايوني بهتر از اين دانشگاهي هستش که من ميرم :-| :(

روياهاي پوچ عکست خيلي باحاله خخخخخخ:D :D

خانم سايه چه ايده ي خوبي داديد :) دربار همايوني استخر تمساح کم داره :) :)

تخصير خودتونه :) ما از يزد مياييم شهر شما دانشگاه! شما تو شهر خودتون نرفتيد دانشگاه ما :)

شماها جاي مارو گرفتيد ديگه x-( :-/

ممنون زينب سادات....بله فرمانده اگه محبت کنين يه چندتا بخرين خوب ميشه ما آشنا داريم اگه خواستين بگين يه رو بهش بگم چندتا تمساح عالي بياره..

*عجب غافل بودم من اسير عشق بودم من ... ..*

من جاي خودم رو دارم خانوم! :) :)

خانم تينا اشتباه گفتيد :) اسير دل بودم من صحيح است! :)

شاه نميخره :) تصاحب ميکنه :)

نه اگه ميخواين تصاحب کنين ايالت بريتانيا رو ميگيرم بهشون ميگم براتون تمساح بياره...

فرمانده حالا خوبه تصادفي به گوشتون خورده و شعرو کامل حفظين.اگه تصادفي نبود چي ميشد.

نه از بريتانيا خوشم نمياد :)

نه اون جاي منه B-)

من حافظه م خيلي قويه متاسفانه :)

خب اگه خوشتون نمياد مستعمره ي بريتانيا رو بدين من تمساح بگيرين...پَ حافظتون مثه منه...

من الان اون جا رو ترک کردم :) زود تا کسي نگرفته بريد اونجا :)

بريتانيا را به شما بخشيديم :) ساليانه خراج بفرستيد :)

خرااااااااااااج؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!! نههههههه قرارمون اين نبودا ما داريم مبادله ي پايا پاي انجام ميديم....

شاه بي خراج و ماليات چون قفس بي شير همايوني است :)

ميخوام:-|

نههه معاملمون نشد برين جاي ديگه تمساح تصاحب کنين -_-

پل گيشا. دانشکده روانشناسي تهران. کلاس 205. اولين صندلي کنار پنجره :) بسم الله :)

(آيکون غرش شيرهاي همايوني!)

فرمانده اين موفقيت رو به شما تبريک ميگم ما فهميديم دانشکده روانشناسي تهران درس ميخونين...

(آيکون دندون تيز کردن تمساحا)

اولين صندلي:-/ :-/

خانم سايه ارشدش هم تموم شد :) کجاييد :)

زينب سادات نرو بشين صندلي اول....فرمانده شمام همينطور....صندلي اول باحال نيس....

نه پس اون پشت مشتا؟ :)

عههه خب سوتي دادم...بله همون پشت مشتا...

صندلي هاي آخر B-) نه سايه ؟؟

بلي صندلي هاي آخر...

صندلي آخر که توي پيام نور هم هست B-)

انواع عکساي سلفي سرکلاس:D B-) B-) B-)

فرمانده بقول ما:بيبين کارادا...هي گفتين سايه ايشونم ميگن سايه...من اسمم نرغسه نرغس

صندلي آخر همه جا هس فرمانده

براي ما سايه 90 هستيد :)

خدا رو شکر دانشگاه تهران قبول نشديد خانم زينب :)

اي جان 17 سالته نرگسي:D

عه؟؟؟خب باشه سايه 90

چرا جناب؟!:)

نرگس کيه

نه خير 18 سالمه -_-

چون دکتر افروز کتکتون ميزد :) :)

تو پروفايلت 17 زده :-|

نرگس منم پژمرده

کتک :-o

پوچ اسم تو ن:) رگسه

اين پروفايل رو ولش کن يه سال عقبه...93 رو از 75 کم کني مَيه نميشه18؟؟داره مغالطه ميکنه اعتماد به نفس نابود کنه....پژمرده اصن پروفايل منو ديدي؟؟؟

اينجوري که شما حساب ميکني من 19 سالمه:D

الان اين ترانه هست ؟

من بيکار نيستم که پروفايل بعضيا رو:D ببينم

مَيه اشتباس؟؟؟اههه اين رياضي تا آخر عمر با من مشکل داره...وقتي يکي پيش باشه چندسالش ميشه؟؟؟

وااي پژمرده اصن حواسم نبود روزي چندتا جلسه با سران کشور داري و هفته اي يه بار باس بري خارج کشور قرارداد کاري ببندي....

بله ترانه ست خانم عمومي :) کلاغها. با صداي منوچهر سخايي

آهنگ قشنگيه منم دوسش دارم...

خوب ک الان يااااااااااادت اومد نرگس جون

يني خيلي شرمندم که يادم رفده بود.

چيپه ولي قشنگه :)

چيپه؟؟؟؟!!از اون کلمه ها بودااااااااا...

چيپ نيست؟ :)

اگه شما ميگين چيپه حتما هس...

مهم اينه که قشنگه :)

بلي...آهنگاي قديمي خيلي قشنگتر از آهنگاي الانه

راسيتون مياد؟ B-)

بله مياد -_-

هوم؟

*اگر عاقل بودم من...*

يادش به خير دو سال پيش که رفته بوديم مشهد با سعيد *آقا* اينا ...

خوش به سعادت شما B-)

B-)

پاسداريم :)

واقعا؟ :)

:)العان اون دوتايي که رو ديوارن نيتشون چيه :)

دارن فضولي ميکنن :)

بهتر ه مدرسه پسرا ديوارهايييي بسياااار بلند داشته باشه...اينطوري شايد درس خون بشن.....البته قديما :)........بچه هاي حالا فخط بلدن از روي ديوار هاي مجازي بازي ها بپرن .....هعييييي چقد بچه ها قديما چست و چابک بودن:)

دنياي ما در داشت اما بسته بوديمش... دنياي ما ديوار در ديوار در ديوار... (1391)

ار شما بود متن نظر قبلي؟

@};-

بله خانم شيرازي... بخشي از يک غزل بود

يه بار اين جوري از مدرسه زدم به چاک ، البته وقتي خونه رسيدم گويا يکي منو فروخته بود به دفتر و اونام زنگ زده بودن خونه :-|

من هيچوقت از مدرسه فرار نميکردم بجز زنگاي تاريخ ک خودمو ب مريضي ميزدم. وليي يکي از بچه ها صبح کيفشو ميزاشت تو مدرسه از ديوار ميرفت بالا تا ظهر ميرفت بيرون. ظهر مي اومد کيفشو بر ميداشت

من خودم سه روز اول کلاس آمادگي رو فرار کردم :)

لدفن غزل کاملشو بنويسيد ...فک کنم کامل بشه مفهمومش واضح نر بشه

حالا ايشالا بزودي ميذارمش تو وبلاگ شعرم و خبرتون ميکنم

سلام جناب خدايي محترم شبتون بخير عزاداري هاي شما قبول حق ان شاالله ... نام خواننده اين آهنگ رو متوجه شديد ؟

اينهم ادامش :) عجب غافل بودم من اسير دل بودم من اسير دل نبودم اگر عاقل بودم من

سلام استاد راوندي عزيز... عزاداري و عرض ارادتهاي شما نيز مقبول درگاه احديت... اگر اشتباه نکنم منوچهر سخايي

بله همينطوره ! اولشم اينه ... غروبا که ميشه روشن چراغا ميان از مدرسه خونه کلاغا ياد حرفاي اون روزت مي افتم که تا گفتي به جون و دل شنفتم :)

عجب غافل بودم من :) نه؟ :)

ما تمام عمر در غفلت بوديم و اگر هم کسي قصد هشيار کردنمان را داشت گمان ميکرديم در خواب غفلت بسر ميبرد !