شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار
بهترين خاطرات... بهترين دوستيها... بهترين شاديها... بهترين اشکها... چه روزهايي بود روزهاي مدرسه... از خاطره هاي زيباي مدرسه براي هم بگوييم...

پيام‌هاي اتاق

درب کنسرو بازکن برقی
+ *حسب حال نوجواني * !!! من اصلا درس نمي خوندم ... ولي صبحگاه که ميشد من اولين نفر بودم ... گروه سرود هميشه اولين نفر بودم ... تئاتر همينطور ... سال سوم شوراي دانش آموزي سوم شدم و با بچه ها اولين مجلس دانش آموزي رو در ايران تاسيس کرديم که آقاي حداد عادل از ما رسما دعوت کرد بريم تهران و ما هم با کلي ذوق رفتيم به خانه ملت (بهارستان) ... نشريه مي زديم در حد لاليگا ... داخلش تبليغات داشت در حد بنز ..
يعني همه کاراي فوق برنامهمن پاي ثابت بودم ...نمره پرورشيم هميشه از 15 بالاتر نمي رفت ! اولين تجديدم زيست سال اول بود ...کنفرانس هايي که تو دبيرستان مي دادم در حد يک دانشجو بود ولي معدلم هيچوقت از 14 بالاتر نرفت .....کتابهاي ادبيات اون سالها رو هنوزم مي خونم !
* به نظرتون عيب کار کجا بوده ؟ *
عيب کار رو ميگم ولي مفتي نه!
ما فقيريم
يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله!
*ياس*
واقعا چرا؟
*يني شما نماينده اولين دوره مجلس بوديد؟! چه جالب امسال تصميم گرفته شده بود بچه هاي اولين دوره رو پيدا كنيم و باهاشون ديدار بزاريم اما به دليل مشكلات طرحش رد شد
واقعا ؟؟ با من تماسي گرفته نشد : ) )
*بله ،گفتم كه به دليل مشكلاتي طرحشو بچه ها رد كردن اگه ميدونستم شما بودين معرفي ميكردمتون: )
دقيقا حتي اون موقع آقاي حداد از ما تشکر کرد کلي : )
ساعت ویکتوریا
گروه خاطرات مدرسه
vertical_align_top