سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جاده حاجی آباد زرین به اردکان

به نام خدا

در تعطیلاتی که پشت سر گذاشته شد سفری به حاجی‌آباد زرین داشتیم و چند روزی را در لطافت هوای پاک و روح‌بخش آبادی گذراندیم. چون من دیرتر از خانواده عازم شدم مجبور بودم با مینی‌بوس حبیبِ عبدالرضا راهی شوم که البته این اجبار همیشه توفیقی اجباری بود. چرا که حال و هوای پر رونق سفر به همراه یک جمع آشنا همیشه برایم لذت‌بخش بوده است. فکر می‌کنم آخرین بار که به شکل خاطره‌انگیزی با مینی‌بوس به حاجی‌آباد زرین رفتیم همان موقع بود که باباجون حاج‌فیض‌الله از مکه برگشته بود. از یزد مینی‌بوس کرایه کردیم و رفتیم در خانه‌ی اقوام و همه با هم همراه شدیم. تصور کنید خیلی جالب است...

و اما سفر اخیر:

گویندگان جملات برای سهولت در خواندن حذف شده اند، انگار شما در مینی‌بوس نشسته‌اید و این حرفها را می‌شنوید!

- بابا ماشین خالیه! برو جلو تا جا باز بشه!

- کجا خالیه؟ ظرفیت مینی‌بوس مگه چند نفره؟

- من که گفتم یه عده وایسن شب برگردم دوباره برم! میگن نه!

- حبیب برادر من تو راهه! وایسا جا نمونه!

- من که نمیتونم این همه آدم را نگه دارم! فقط 5 دقیقه! صادق بیا جلو بشین!

- این جلو که شیشه گذاشتی! مال کیه اینا؟

- شیشه را ورمی‌دارم! بپر بالا الان همینجا هم پر میشه!

- حبیب راه بیفت خفه شدیم!

- نه حیبب راه نیفت برادر من هنوز نرسیده!

- برای سلامتی خودتون و خانواده تون برید دکتر!

- هرهرهرهر بی مزه!

- اونایی که وسط وایسادید اینقدر به بخاری فشار ندید آبجوش در میره ازش کار دست تون میده!

- ما که فشار نمی‌دیم اونا فشار میدن!

- درو وا کن برادر من اومد!

- جا نمیشه درو وا کرد!

- حمید نیم ساعته 30 نفر را معطل کردی! کجا بودی بپر بالا!

- برای سلامتی خودتان و بی خطری سفر مسافران اسلام صلوات!

- اللهمممم صللللل علی محمددددد و آلللل محمدددددد و عجلللل فرجهممممم...

- تندتر برو! اینطوری که نمیرسیم تا فردا!

- نه نه نه! یواشتر برو! له شدم این وسط!

- چه گیری افتادم من بین اینا!

- اینقدر سر و صدا نکنید! چه خبره!

- بابا صدای ضبط رو کم کن کر شدیم!

- صدای این بهتر از سر و صداهای شماست!

- پختیم از گرما کم کن این بخاری را!

- بیا اینم کم!

- نه حبیب! بچه یخ میکنه از سرما! چرا خاموش کردی؟

- جاده چقدر خرابتر شده! بارون اومده برده جاده را!

- میگن 380 میلیون بودجه درومده برای جاده!

- واقعا؟ مگه نمیگن خزانه خالیه؟

- مملکت خالیه اصلا

- من میگم بریم از پول خودمون جاده را لکه گیری کنیم و بفرستیم 20 و 30 !

- من نمیدونم این شوراها چکار میکنن! یکیش هم همین حبیب!

- آخ پام! پاتو وردار!

- از اول سال تا حالا دفعه ی دومه که مسافر اندازه صندلی داریم!

- اندازه صندلی کجا بوده؟ 35 تا مسافر داری الان!

- حالا یه کسی فکر کنه همیشه اینطوریه! خالی میریم و خالی برمی گردیم!

- زودتر برسی حاجی آباد صلوات بلندددددددد

- اللهمممم صللللل علی محمددددد و آلللل محمدددددد و عجلللل فرجهممممم...

- یاحسین!

...




تاریخ : سه شنبه 92/10/24 | 3:55 عصر | به قلم: محمد صادق خدایی | تا حرف حساب

جاده حاجی آباد زرین

دیروز برادرم از پدرم پرسید: وقتی را یادت میاد که جاده حاجی آباد کاملا خاکی باشه؟ جواب پدرم فقط یک لبخند بود...

شنیده شده که تیم جدید بهسازی جاده باستانی!!! حاجی آباد زرین اخیرا فعالیت خود را شروع کرده اند. ظاهرا قرار است طرحی که 32 سال سابقه دارد و حتما طولانی ترین پروژه ی عمرانی بعد ازانقلاب محسوب می شود، بالاخره به سرانجام برسد و این 140 کیلومتر راه سر به هوا سر به راه شود... ان شاءالله

البته این جاده بارها بهسازی و اصلاح و آسفالت و ... شده و خدا را شکر! پیمانکاران زیادی از این خوان گسترده پیمانه گرفتند ولی بر پیمان خود نماندند. انصافا تمام دولتها به این قضیه توجه داشتند و بودجه های مناسبی طی این سالها به این امر اختصاص یافت ولی امان از نظارت! حتی در دوره ای یک نهاد خودش هم کارفرما بود، هم پیمانکاری را برداشته بود و هم نظارت می کرد که این مطلب را باید در کتاب گینس ثبت کرد!

علیرغم دل پر درد همه اهالی این آبادی از جاده ای که به هیچ صراطی مستقیم نبود، و اتفاقات ناگواری که برای برخی دوستان و آشنایان ما در این مسیر خطیر پیش آمد، گاهی از شدت خرابی جاده واقعا به خنده می افتادم. عجب داستان مضحکی بود (و هست!) از مسیر خارج شدنها و واژگونیها و معلق زدنها و در کویر گیر کردنهای ما در حالیکه پول بیت المال را برای اصلاح واقعی جاده داده بودند ولی به جیب پیمانکارانی رفته بود که حوصله نداشتند حتی ظاهرسازی کنند، فقط به قول یکی از خود آنها تصمیم داشتند که در معیت جناب ناظر نون و پیازی بخورند! نوش جان!

حالا من باورم نمی شود که مثلا سال آینده می شود در جاده حاجی آباد زرین مثل دیگر راهها فقط به تابلوها توجه داشت و نترسید که الان یا توی چاله میفتی یا دست انداز عمیق وسط جاده حسابی دستت می اندازد. اصلا حافظه تاریخی من و شما این تصور را ناممکن می بیند.

شنیده ایم که 3 تا 6 میلیارد تومان تصویب شده تا دیگر وقتی مسئولی به حاجی آباد زرین می رود نشنود که آقا! به داد جاده برسید! فقط می توانیم دعا کنیم که پیمانکاران جدید صالح باشند و ناظران امانت را رعایت کنند. وگرنه خواهش می کنیم به این جاده دست نزنید چرا که حالا این معضل، معضل نیست که هیچ، یک اثر باستانی با ارزش است! 

 




تاریخ : یکشنبه 89/12/8 | 9:39 عصر | به قلم: محمد صادق خدایی | تا حرف حساب