شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
آن روزها را فقط آن روزي ها مي فهمند. بچه هاي امروزي چه مي فهمند هفت تير ترقه اي يعني چه؟ چند نفري با هفت تيرهاي ترقه اي (که البته من استثنائا 12 تير داشتم!) در کوچه راه مي فتاديم و همه را مي کشتيم! به همين راحتي! تا شب بيش از 100 نفر را کشته بوديم و پيروز شده بوديم در جنگ! به دشمنان فرضي مان هم مي گفتيم: عراقيا!
شروع کردم به مشق نوشتن! حالا ننويس و کي بنويس! دستم درد گرفته بود... ولي مگر تمام مي شد؟! کم کم خوابم گرفته بود. هر چند وقت يکبار نگاهي به عکس حاج سيف الله مي انداختم و باز مي نوشتم. بگي نگي کمي هم دلهره داشتم...
سلام جناب خدايي معزز . خيلي زيباست . البته براي بنده غمگين:(
بله خانم جالينوس... همينطوره...
سلام بر استاد سلماني عزيزم... لطف داريد... نبينم غمگيني شما رو :(
ممنونم حميد جان :) گوشيت رو زودتر درست کن!
:) :) چرا آخه؟
دوستاني که ميرن از اين به بعد نظرشون رو براي موزيک وبلاگ هم اعلام بفرمايند :)
خوندنش؟ :)
:) برو جي ال ايکس بخر پس! :)
چراغ جادو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top