• وبلاگ : حاجي آباد زرين زير ذره بين
  • يادداشت : عکسي که از ديوار برداشته شد
  • نظرات : 6 خصوصي ، 62 عمومي
  • پارسي يار : 13 علاقه ، 10 نظر
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    معلم کلاس اول من هم خانم اَليجه بود ...

    نميتونستي ماهي بگيري ؟ يادش بخير چقدر با امير دنبال ماهي بوديم ، يادمه يه روز 16 تا گرفتيم

    اون عکس هنوزم ترسناکه ... خصوصا اگه يه شب تنهايي بخواي تو اون اتاق بخوابي .
    ما منتظر بعدياش هستيم ...

    پاسخ

    سلام سعيد... جالب اينه که همون زمان هم خانم اليجه نزديک بازنشستگيش بود :) کشيد تا زمان شما :) // هيچم ترسناک نيست! دههععع! :)
    + زهرا 

    خداش بيامرزد ما هم بچه بوديم از اون مي ترسوندنمون

    ياحق

    پاسخ

    سلام... ممنونم از حضورتان... شما؟ :) :)

    سلام خدمت شما جناب خدايي

    خاطراتتون منو ياد خاطرات کودکي خودم انداخت...

    خاطره ي جالبي بود:)

    پاسخ

    سلام... ممنونم از لطف شما :)
    سلام/
    خيلي خوشم اومد از خاطره گفتنت .....
    من را هم ياد خاطره هاي خودم انداخت ....
    هر قسمتش را که مي خوندم ياد خاطرات روستاي خودمون و بچه محل ها مي افتادم ....
    شما با پسر هاي فاميل تو روستا جمع مي شديد و بازي مي کرديد و ما هم با ..... بماند !!!
    ولي قسمت توهمش خيلي باحال بود !!:)
    باز هم از اين خاطرات بگو :)
    پيش ما هم بيا !
    پاسخ

    سلام... ممنونم از لطف شما... توهم نبود که! اي بابا! من واقعني ديدم اون صحنه را! :) :)
    سلام
    دقيقا همين حال اضطرار بعد تفريحات سيزده به در به سراغمون مي اومد و اون هم حل نکردن بعضي بخش هاي پيک نوروزي بود که من ده بار چهل صفحه نوشتن رو به حل پيک نوروزي ترجيح مي دادم.
    نوشتتون ما را به دوران بچگي و عيد ديدني هاي شهرستان و کرسي مادر بزرگم انداخت.
    قلمتون مستدام
    پاسخ

    سلام عليکم... نه من پيک رو صبح دوازدهم زود مي نوشتم :) ولي امان از مشق! يا به قول خودمون مشخ! :)

    آقا نعره ها زديم:)))خب ميگفتين آقا راشد هم ميومد كمك تو نوشتن:)
    پاسخ

    :) آقا راشد تو هيچ کاري به ما کمک نمي کنند! بجز پيتزا خوردن :)
    سلام
    من مشق نوشتن رو دوست داشتم اما امان از پيک نوروزي با برادرم مي ذاشتيم روز اخر حل اش مي کرديم :))
    خيلي خاطره جالبي بود ياد خاطره هاي خودم افتادم بوي عيد و لباس نو و شيطنت هاي بچه هاي فاميل دور هم يادش بخير
    قلمتون پاينده :)
    پاسخ

    سلام... ممنونم از توجه تون :) ياد بچگيا بخير و خوشي...
    سلام اخوي
    خيلي خوب بود و خوندني
    ياد بچگي ها به خير :)
    پاسخ

    سلام عليکم... ممنونم :) بله ياد اون روزها بخير :)
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ جمعه 4 اسفند 91 نوشته (عکسي که از ديوار برداشته شد) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام بر شما... از نظر لطف و محبتتان تشکر مي کنم... پاينده و پيروز باشيد...
     <      1   2   3   4   5      >