سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

حاجی آباد زرین مرغداری حاج امین الله ثقفی

به نام خدا

حد اقل سه دهه هست که با شنیدن نام حاجی آباد زرین به جز خرما و آهو، مرغ هم به اذهان متبادر می شود. مرغی با کیفیت و خوش طعم که می گویند به علت طعم خاص آب حاجی آباد زرین با هر مرغی فرق می کند... راست هم می گویند.

اولین واحد تولید مرغ گوشتی را در آبادی پدربزرگم حاج امین الله ثقفی 33 سال قبل ایجاد کرد. در آن روزها کمتر کسی به تداوم این راه امید داشت. ولی گذشت زمان نشان داد که به دلایل مختلف هم ایجاد چنین ابتکاری در این گوشه ی کویر لازم بود و هم محل درآمدی برای متولیان و پاسخی به نیاز متقاضیان بود.

در این 33 سال افراد مختلفی در این منطقه واحدهای تولید مرغ گوشتی ایجاد کردند. خیلی ها هنوز مشغولند... عده ای به کارهای دیگر مشغول شدند و عده ای هم ورشکست شده و هنوز هم که هنوز است از زیر بار قرض و وام هایی که هر روز بیشتر می شوند بیرون نیامده اند.

البته خیلی ها به دلایل واهی وارد این صنعت شدند و این کاره نبودند. کار اقتصادی هم نیاز به استعداد و حوصله ای ویژه دارد. اما هرکس به طور منطقی نگاه کند در میابد که حتی موفقهای این پیشه در حاجی آباد زرین هم اگر وارد هر فعالیت اقتصادی دیگر می شدند شرایطشان با امروز قابل مقایسه نبود.

همه می دانند که بازار مرغ همیشه دارای نوسان و ریسک زیادی بوده اما شاید همه نمی دانند که بازنده اصلی این بازار نه خریدار است و نه واسطه های فروش... در این بازار آشفته اگر قیمت بالا برود تولید کننده زیان می کند و اگر قیمت پایین بیاید باز هم تولید کننده بازنده است.

برنده اصلی دلالها هستند که همیشه وعده می دهند دستشان را قطع می کنیم ولی امروز هزار دستان شده اند! دلالی که امروز مرغ تولیدکننده های حاجی آباد زرین را با چک سه ماه دیگر می خرد که آیا پاس شود و آیا پاس نشود! ولی همین تولید کننده برای خرید سویا و ذرت از جناب دلال باید نقد نقد پول بیاورد! و آب هم از آب تکان نخورد... اما به نظر من مشکل جای دیگری است...

چرا ما باید از یک طرف فریاد بزنیم که اقتصاد 17 دنیاییم! و از سویی نتوانیم قیمت مرغ را به خوبی کنترل کنیم؟ دولت کجای داستان مرغ ایستاده است؟ دلالها چه محلی از اعراب دارند این وسط؟ دولت واقعا نمی تواند قیمت مرغ را کنترل کند؟ نمی خواهد؟ نمی گذارند؟ هیچکدام؟ همه ی موارد؟

من و شمای خریدار از دردهای کهنه ی مرغداران خبر نداریم... و دل خوش کرده ایم به وعده های بی پایان مسئولان کاربلد! اقتصادی که همیشه وعده می دهند در شب عید و ماه مبارک رمضان مشکلی از بابت گوشت مرغ نداریم!!! من و شما خبر نداریم که سویا که قوت غالب مرغ هست قیمتش رسیده به 2100 تومان! و ذرت به کیلویی 750 تومان! تازه اگر باشد در بازار... من و شما خبر نداریم که تولید کننده باید به هرکس و ناکسی رو بزند برای تامین همین نهاده های گران قیمت و امروز و فردایش کنند!

حیف از کشور ما نیست که با این عظمت دو ماه است مرغ شده مسئله اصلی و بحرانی آن! و در آخر آن معاون فلان وزارت در نیمه ی رمضان افاضه بفرماید که برای تنظیم بازار مرغ تصمیم به واردات فلان هزار تن مرغ از خارج گرفته ایم! و این یعنی مرگ تولید کننده ی بخت برگشته ای که هستی خودش را گذاشته در این میدان نابرابر... و چه مرغی هم بیاورند از کشور برادر برزیل! چیزی شبیه همان مرغ دولتی 4700 تومانی که عزت مردم را در صفهای آن کشتند و همه ی مرغدارها می دانند از کجا آمده و چه کیفیتی دارد!

گاهی ادم خنده اش می گیرد از برخی تدبیرها! مطمئن هستم اگر برخی سازمانها را کامل ببندند هیچ اتفاقی نمی افتد... باور کنید... با اینکه باورش سخت است... ما واحدی در دولت داریم که تاسیس شده برای حل مشکلات دام داران... که مرغداران هم جزء  دامداران محسوب می شوند... خدا می داند که چقدر از مشکلات از همین واحد نشات می گیرد... از عدم آگاهی و ضعف مدیریت و خدای نکرده برخی چیزهای دیگر که آدم نمی خواهد به آن فکر کند در این مملکت امام زمان...

و اما بشنویم از شاهکار جدید سازمان پشتیبانی امور دام که به تازگی از وزارت جهاد کشاورزی به وزارت صنعت، معدن و تجارت ملحق شده است. حدود 2 ماه است همزمان با گران شدن سویا (کیلویی 2100 تومان!) و نایابی آن در بازار این سازمان میلیاردها تومان وجه رایج مملکت از تولیدکننده ها گرفته تا برایشان سویای دولتی با نرخ تعاونی دست و پا کند. در این دوماه هرچه این تولیدکننده ها التماس کردند که چه شد؟ سویا کجاست؟ پول ما چه شد؟ هیچ پاسخی ندادند! اگر من وشما به جای تولید کننده ها بودیم چه می کردیم؟!

دیروز با خبر شدم که به پدربزرگ ما بعد از دو ماه ناقابل 16 میلیونش را پس داده اند و گفتند: ببخشید! نتوانستیم! و من به پدربزرگ گفتم: خسته نباشند... خیلی در این ادارات زحمت می کشند و ما غافلیم!

با همه ی این رنجها باور کنید صدای جیک جیک جوجه ها در سالنهای مرغداری حاجی آباد زرین صدای زندگی است... صدای زنده ماندن در اوج مشکلات... صدای تکاپو برای نان حلال... خدا نیاورد آن روزی را که این صدا خاموش شود...

آری... این چنین بود برادر... و خواهر!




تاریخ : چهارشنبه 91/5/11 | 5:30 عصر | به قلم: محمد صادق خدایی | تا حرف حساب