سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

کم کم نزدیک می شویم به روزهایی که عطر محبت اهل بیت در جانمان منتشر می شود و فضای حاجی آباد زرین متبرک از فیض حضور عزاداران حسینی میگردد.اصلا بخش عمده ای از خاطرات و اشتراکات ذهنی ما از محرم آبادی نشات می گیرد و خودمانیم،همه ما پای منابر عزاداری امام حسین(ع) بزرگ شدیم.

می دانیم که یکی از خالصترین و سالمترین مجالس سوگواری ائمه اطهار در کشور آیین های پاک حاجی آباد زرین است.اگر این گونه نبود سیل عاشقان اباعبدالله از سراسر کشور سرازیر موطن مادری خود نمی شد،چرا که بسیار است مجالس پر زرق و برق دیگری که شاید جلوه بیشتری داشته باشد،ولی خیلی ها که حتی به علت مشغله زندگی در عید نوروز هم فرصت بازدید از آبادی خودشان را ندارند،محرم حاجی آباد زرین را از دست نمی دهند.

چه زیبا است نوای گرم نوحه های قدیمی و سوزناک خودمان،گاهی بسیار تاسف می خورم که بعضی دوستان به جای استفاده از این میراث عظیم معنوی روی به نغمه ها و اشعار پیش پا افتاده و موهونی می آورند که نه از دید شرعی مجوزی دارد و نه عرف مردم ما آن ها را می پسندد.

ما باید از نوحه خوان های نزدیک خودمان تقاضا کنیم که آواهای سنتی عاشورایی را زنده کنند و نگذارند نسل بعد ما محروم شود از این نغمه های الهی و انسان ساز و ملتمسانه از معدود پیشکسوتان نوحه خوانی حاجی آباد زرین بخواهیم به جای اینکه خودشان را از متن مجالس کنار بکشند با حضور پر رنگشان دست جوان ها را بگیرند.

خدا رحمت کند خادمین بی ادعا و ذاکرین آسمانی درگذشته این آبادی به خصوص مرحوم حاج حیدر ثقفی و دیگران را که ذهن ما را با این نوحه های ملکوتی پروریدند:

+ من غریبم ای عرب! غم نصیبم ای عرب...

+ فردا حسین سر می دهد! عباس و اکبر می دهد...

+ الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم...

+ من زاده علی مرتضایم...من شاهباز ملک لا فتایم...

+مگر به کربُبلا آب قیمت جان بود؟...

+ آن دم بریدم،من از حسین دل...کامد به میدان،شمر سیه دل...

+ یارب! عزای کیست که در دشت کربلاست؟...

شما با یادآوری این اشعار چه حسی دارید؟

 




تاریخ : چهارشنبه 87/10/4 | 11:36 صبح | به قلم: محمد صادق خدایی | تا حرف حساب

به نام خدا

به نظر شما برای ساخته شدن یک راه روستایی چقدر زمان نیاز است؟ یک سال؟ پنج سال؟ ده سال بس است؟ شاید هم بیست سال؟ سی سال چطور است؟ حدس همه شما اشتباه است.تجربه جاده حاجی آباد زرین نشان میدهد که سی سال هم کافی نیست!صد آفرین به متولیان امر و هزار آفرین به صبر ما...

اما جاده ساخته شد ولی صد رحمت به مسیرهای چاپارخانه ای هخامنشیان،به قول یکی از شاعران آبادی:نه سوی شهر باشد راه هموار/کویر و موج ریگ و دشت و شنزار/برای قطعه ای از زیر سازی/جهاد یزد شد مشغول بازی/پروژه همچنان ترک و رها شد/ندانم پول آن صرف کجا شد/ز سوی یزد زار و نیمه جانیم/دعاگوی جناب اصفهانیم!

حکایت تاریخی این جاده (یا به قول بزرگترهای آبادی جده!) سرشار است از تجارب مختلف،یکی دو روز که نیست،یک عمر است.خدا به حاج الله داد صبر بدهد که همراه داستان های باور نکردنی این جاده پیر شد و دو سه تا مینی بوس را کهنه کرد.

بعضی وقت ها فکر می کنم شاید مسئولین فرمانداری و اداره راه و جهاد و بخشداری و... در دلشان به ما میخندند که چه انسان های بی توجهی هستیم.بودجه ما را در جای دیگر صرف می کنند و برای تحریف ذهنمان درگیر مسائل فرعی مان میکنند که مثلا شما موافق درخت کنی هستید یا مخالفید!

یادم می آید پارسال وزیر راه و ترابری گفت تا پایان سال به هر کسی که یک دست انداز یا ناهمواری را در جاده ها گزارش بدهد سکه طلا می دهم! بنده برای تکمیل طرح ایشان عرض می کنم اگر جناب وزیر راه توانست مسیر اردکان تا حاجی آباد زرین را حتی با خودروهای چند ده میلیونی خدمت! سالم طی کند و به خط پایان برسد به ایشان 130 سکه بهار آزادی به نیت مسافت راه اهدا خواهم نمود.

عجب حکایتی داریم...

 

 




تاریخ : شنبه 87/9/30 | 10:52 صبح | به قلم: محمد صادق خدایی | تا حرف حساب

به نام خدا

عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگوی...

در بیشتر اوقات ما معنای کلمات را ناقص متوجه میشویم و یک جنبه از وازه ای را در نظر می گیریم و جنبه های دیگر را رها می کنیم.شاهد ملموس این بیان کلمه انتقاد است.در حالی که معنای صحیح انتقاد بیان ضعف ها و قوتها به صورت توامان است نه فقط تمرکز روی مشکلات.

یکی از افتخارات روستای حاجی آباد زرین داشتن جوانان و نوجوانانی است که بر خلاف خیلی از نقاط کشور با سیگار بیگانه اند.وقتی در کوچه ها و گذرهای آبادی قدم بزنید کمترین نشانه ای از دود سیگار یا باقیمانده آن در سطح معابر نمی بینید،البته افرادی در سنین بالاتر هستند که سیگار میکشند اما آنها هم در رده سنی خود انگشت شمار  و در اقلیت هستند.تقربا میتوانیم بگوییم ما در حاجی آباد زرین جوان سیگاری نداریم.

شاید بعضی از مخاطبین با خواندن این مطلب بگویند:درست است که ما مشکل استعمال دخانیات نداریم اما در عوض با مسئله های دیگری به مراتب بدتر دست به گریبان هستیم.این نظر صحیحی است ولی به نظر شما به صرف وجود معضلاتی باید چشم را بر افتخارات بست؟

شاید عدم آلودگی جوانان حاجی آباد زرین به سیگار در کشور منحصر به فرد باشد.همه ما اثرات سوء  مصرف سیگار را می دانیم و معلوم است که به خاطر دوری جوانان روستای ما از این خطر تا چه اندازه فرصت جدید برایمان مهیاست و چقدر از مشکلات مناطق دیگر را نداریم.

چکیده حرف من این است:بیاییم خودمان را باور کنیم.شاید خیلی از ما به استعدادها و افتخارات حاجی آباد زرین واقف نیستیم و مدام خود را دست کم می گیریم.هدف من برای بیان بعضی اشکالات آبادی در این وبلاگ چاره یابی و ارتقاست نه خود کم بینی و تخریب و به تناسب زمان ان شاءالله از موفقیت ها نیز سخن به میان خواهد آمد.البته با یاری شما...

شما چه نظری دارید؟

 




تاریخ : یکشنبه 87/9/10 | 9:47 صبح | به قلم: محمد صادق خدایی | تا حرف حساب

به نام خدا

چند روز پیش داشتم به این فکر می کردم که آبادی ما در این چند سال چقدر تغییر کرده،شاید اگر خوب به همین هفت،هشت سال اخیر نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که روزگار به سرعت باد چهره حاجی آباد زرین را دگرگون کرده و از حق نگذریم که اکثر تغییرات در جهت رفاه مردم و آسایش من و شما انجام شده است.اما بحث من چیز دیگری است که عرض خواهم کرد.

هر پیشرفت و تغییری هزینه ای دارد و مثل همه جای دنیا ما هم در قبال این راحتی چیزهایی را از دست می دهیم که طبیعی است.مثلا آبادی دارای تلفن شخصی و تلفن همراه مشکلات و اتلاف وقتش نصف می شود اما یادمان نرود که چند لحظه دیدار رودررو با دوستان و آشنایان حلاوتی دارد که هیچ چیز جای آن را نخواهد گرفت.

این سال ها دیگر از کوچه های خاکی حاجی آباد زرین که خاطرات کودکی ما دربستر آن شکل گرفته بود خبری نیست و به تبع آن از گرد و خاک های روزانه خبری نیست و از آب گرفتگی روزهای بارانی خبری نیست و از پستی و بلندی های معابر خبری نیست...

اما کوچه ها دیگر آن حس و حال قدیم را ندارد،و کم کم یک روستای صمیمی شبیه خیابان های عبوس شهر می شود.البته چاره ای نیست.آسفالت شدن معابر بسیاری از مشکلات را حل کرده و واقعا هم امروزه کار زندگی با کوچه های خاکی پیش نمیرود،اما بیاییم آن سادگی و لطافت خاکی گذشته را حداقل در خاطره خود حفظ کنیم و یادهایمان را آسفالت نکنیم...در عین به روز شدن و پیشرفت،سنت های اصیل را نگهداریم به آیندگان هم این میراث بزرگ را انتقال بدهیم.

یادش بخیر صبح های  زود نوروز که خاک های کوچه با آب پاشی مختصری رایحه بهشتی داشتند...

یادش بخیر بوی اسپندی که مهمان سرزده مشام  دسته عزاداری محرم از کوچه های تنگ خاکی بود...

یادش بخیر...

راستی!خاطره کوچه های خاکی شما را به یاد چه می اندازد؟

 




تاریخ : شنبه 87/8/11 | 11:13 صبح | به قلم: محمد صادق خدایی | تا حرف حساب

                                                                           به نام خدا
نمیدانم،شاید خود من و امثال من هم در غربت مسجد حاجی آباد زرین شریک باشیم.واقعا تاسف می خورم وقتی شاهدم که
کمترین اقدامی برای حل مشکلات عدیده این خانه خدا انجام نمیگیرد.هرچند این روزها مسجد به خاطر ناهمواری های
آزاردهنده کف تعطیل شده است اما تضمینی نیست که اوضاع روبه راه شود.
در این چند سالی که اولویت سازندگی و صرف بودجه با حسینیه آبادی است متاسفانه باید بگویم مسجد دارد روزهای مهجوری
و غربت را سپری می کند و کسی نیست به داد در و دیوار فرسوده و بستر ناهموارش برسد.آن هم مسجد پر رونقی مثل مسجد
حاجی آباد زرین که برکات و حسناتش زبانزد است و حالا به روزی افتاده که قابل استفاده نیست و برای رفع مشکل باید تعطیل شود
و اما شمه ای از مشکلاتی که نتیجه اهمال من و شماست:

 

ناهمواری کف مسجد
فرسودگی و ناهماهنگی قالی ها
دیوارهای دودگرفته و تارهای عنکبوت
عدم تناسب و شکستگی همه پشتی ها
شکستگی گچکاری و قسمتی از محراب
کمبود جای غیر قابل تحمل قسمت بانوان
وجود قاب ها و تصاویر و ادعیه های دیواری قدیمی و غیر قابل استفاده
ورودی کوچک و به دور از شان خانه خدا
نامرتبی و کثیفی و نا آراستگی داخل مسجد
شیشه های خاکی و لکه دار
پیدا شدن جانورهای موذی و سوسک و حتی مار در مسجد
...و

 

تا چه زمانی باید پای سالمندان روی ناهمواری های مسجد آسیب ببیند؟تا کی باید حین یک مراسم مهم با چوب به دنبال مار بدویم؟بچه ها تا چه وقت باید به خاطر پستی بلندی های قالی ها زمین بخورند؟اگر حاجی آباد مردمی مذهبی نداشت دیگر مسجد چه وضعی داشت؟ما چه جوابی برای این مشکلات داریم؟هنوز هم می خواهیم کمبود بودجه را مطرح کنیم؟مگر شب عاشورا برای حسینیه چندین میلیون کمک نمی گیریم؟مسجد مهمتر از حسینیه نیست؟خانه خدا احترام ندارد؟اصلا مگر هرکاری بودجه میخواهد؟جارو زدن مسجد پول می خواهد...؟
من در اینجا خواهش میکنم دست اندرکاران مسجد و مسئولین آبادی فکری کنند و این بی توجهی را متوقف کنند.
.فکر نمیکنم در آبادی کسی باشد که از اوضاع مسجد راضی باشد.
شما چگونه فکر می کنید؟
 




تاریخ : پنج شنبه 87/7/18 | 12:7 صبح | به قلم: محمد صادق خدایی | تا حرف حساب