به نام خدا
به تازگی کتاب یادی چون شهادت نوشته سیدعلی اکبر خدایی و همسرش فاطمه اسلامی در 80 صفحه توسط موسسه احیای فرهنگ دارالعباده یزد با شمارگان 5000 جلد روانه بازار نشر شده است که موضوع آن زندگینامه داستانی ده شهید حاجی آباد زرین می باشد.
نویسندگان این کتاب با روشی جدید سعی کرده اند به زبان داستان با صحنه سازی های حقیقی-تخیلی مراحل زندگی شهیدان حاجی آباد زرین را به رشته تحریر درآورند و نام اثر خود را برگرفته از جمله رهبر معظم انقلاب می دانند که فرمودند:زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
داستان یادی چون شهادت از یکی از آخرین شب های شهریور ماه 1364 اغاز می شود...شبی که قرار است در مسجد حاجی آباد زرین فیلم سینمایی عقود که درباره جنگ است نمایش داده شود.در پایان فیلم یکی از جوانان بسیجی آبادی که چند بار به جبهه اعزام شده و مجروح شده است(شهید سید مصطفی خدایی) با حال عجیبی به طرف خانه حرکت میکند.یکی دیگر از جوانان روستا که پسرعمه اوست(شهید سید محمد تقی موسوی)او را صدا میزند و معلوم میشود که سید مصطفی دوباره می خواهد به جبهه برود...سید محمدتقی هم برای چندمین بار با او همراه میشود...
در اتوبوس این دو به یاد شهدای قبلی آبادی می افتند ونحوه شهادت انها را مرور میکنند...نفر اول شهید محمد اردکانی است.شهید دوم که هنوز آن موقع شهادتش محرز نشده بود شهید عباس خدایی است.آن ها از شهید محمدرضا خدایی به عنوان سومین شهید حاجی آباد زرین یاد می کنند.بعد نوبت به شهید چهارم یعنی شهید محمدرضا ثقفی(فرزند عزیز الله)می رسد و بالاخره هم نام او شهید محمدرضا ثقفی(فرزند نظر) پنجمین شهید آبادی است که آن دو در اتوبوس از آنها یاد میکنند...
بحث که به اینجا می رسد سید مصطفی آرزو می کند که ششمین شهید حاجی آباد زرین او باشد...آنها در جبهه به یک آشنا برخورد می کنند و او شهید غلامرضا خدایی است...داستان به 20 بهمن 1364 می رسد. سید مصطفی فرمانده دسته ای است که دو هم ولایتیش(سید محمد تقی و غلامرضا) هم در آن دسته اند. آن ها در جزیره ام الرصاص درحال نبردند و ناگهان متوحه می شوند که محاصره شده اند...یکی از بچه های دسته تیر می خورد و سیدمصطفی به کمک سید محمدتقی او را به طرف خاکریز میبرند.ولی در همین حین ناگهان گلوله ای به سر سید مصطفی می خورد و او به آرزویش می رسد و ششمین شهید حاجی آباد زرین لقب میگیرد...
فردا شب حادثه همراه دیگرشان غلامرضا هم در منطقه اروند به سوی خدا پرواز میکند...یک سال بعد پرستوی دیگری از آسمان حاجی آباد زرین پر میکشد و او طلبه شهید حسین ثقفی است...
داستان به سال1374می رسد.جنگ 6 سال است که تمام شده ولی باب شهادت بسته نمی ماند...سید محمد تقی که حالا در سپاه پاسداران استخدام شده است به ماموریتی در کردستان می رود و در همان جاست که بر اثر سقوط از خودرو به شهادت می رسد و به دوستان آسمانیش می پیوندد...ولی این پایان ماجرا نیست...سرهنگ امیر رضا خدایی کبوتر دیگری از این خاک شهید پرور است... هنوز بیش از 4 ماه از شهادت سید محمد تقی نگذشته که امیر رضا خدایی که فرماندهی انتظامی بافق را برعهده دارد در عملیات تعقیب و گریز اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر به شهات می رسد و حاجی آباد زرین دهمین فرزند خود را به انقلاب هدیه می کند...
تصاویر ده شهید سربلند حاجی آباد زرین زینت بخش انتهای کتاب یادی چو شهادت است.
مطالعه این کتاب را به همه دوستان توصیه می کنم.باشد که امانتداران صادقی برای خون شهیدانمان باشیم...ان شاء الله
به نام خدا
یک اتفاق خوب فرهنگی تا چندی دیگر در حاجی آباد زرین اتفاق میفتد و آن کلید خوردن قسمتهایی از پروژه عظیم سینمایی کشور یعنی فیلم سینمایی "روز رستاخیز"خواهد بود.
احمد رضا درویش کارگردان باسابقه سینمای ایران و پدیدآورنده آثار ماندگاری مثل فیلم دوئل در نظر دارد بزرگترین پروژه سینمایی-تاریخی کشور را با موضوعیت قیام عاشورا جلوی دوربین ببرد و روستای حاجی آباد زرین به علت ویژگی های خاص اقلیمی و جفرافیایی برای اجرای قسمت های مهمی از کار انتخاب شده است.
به همین منظور وی سفری به حاجی آباد زرین داشته و از نزدیک مکانهای احتمالی لوکیشن ها را بررسی کرده است.
گویا بعد از تجربه فیلم دوئل به عنوان یک پروژه پر هزینه در سینمای ایران که در ژانر دفاع مقدس و جنگ بود درویش قصد دارد این روند را با ساخت "روز رستاخیز" ادامه دهد که این فیلم از دوران حکومت معاویه تا قیام عاشورا را در بر میگیرد.
احمدرضا درویش در دیدار آیتا...واعظ طبسی، نماینده ولی فقیه در خراسان و تولیت آستان قدس رضوی با دست اندرکاران فیلم "روز رستاخیز" عنوان کرد: عزممان را برای تولید یک کار بزرگ و در شأن حضرت اباعبدالله (ع) جزم کردهایم و امیدواریم تمامی جوامع بشری با دیدن این اثر به حقیقت حرکت آن حضرت پی ببرند.وی همچنین گفت: از شاخصههای پروژه این است که علیرغم این که از تولیدات کشورمان محسوب میشود، اما در واقع به جغرافیای تمامی کشورهای مسلمان تعلق دارد.
در این دیدار، احمد مسجد جامعی به عنوان مشاور پروژه گفت: برای تهیه این فیلم بهترین تجهیزات و امکانات سینمایی و چهرههای شاخص بازیگری داخل و خارج کشور مورد استفاده قرار میگیرد.
امیدواریم حاجی آباد زرین میزبان خوبی برای این اتفاق عظیم فرهنگی و سینمایی باشد
ان شاء الله...
به نام خدا
ده سال پیش صداوسیمای مرکز یزد به روستای حاجی آباد زرین رفت و دو برنامه ماندگار به نام های "تنها در کویر" و "زنان حاجی آباد زرین" به کارگردانی فریدون کرمی ساخته شد که یکی از بهترین تولیدات سیمای یزد بود و هست.
فیلم اصلی تنها در کویر بود که زنان حاجی آباد با استفاده از قطعات آن و اضافاتی با محوریت زنان روستا ساخته شد و این دو اثر
دو هفته متوالی در شبکه استانی یزد به روی آنتن رفتند.
"تنها در کویر"می کوشید مشکلات آبادی را بیان کند و متاسفم که عرض کنم بعد از گذشت ده سال از پخش فیلم تمامی مشکلات پابرجاست و بعضا هم مضاعف شده است.
فیلم با ورود مینی بوس حاج الله داد به آبادی شروع میشود و در پایان هم با صحنه رفتن مینی بوس مواجه میشویم.
صحنه معدن باریت و دیدار با معدنچیان حاجی آبادی از سکانس های جالب فیلم است که در تونل معدن فیض الله خدایی سروده اش را که حاوی مشکلات روستاست می خواند و در محوطه معدن کارگران در حال خوردن چای و کله جوش به نمایش درمی آیند.
در قسمتی از فیلم جلسه ای نشان داده میشود که در آن شیخ حسین به همراه چهار نفر از اهالی که همگی پدر شهیدند(حاجی آباد زرین 11شهید دارد)مشکلات را بیان میکنند.بدی راه ارتباطی به اردکان،نبود آمبولانس و امکانات پزشکی،نداشتن مدرسه راهنمایی و...مسائل مطرح شده در آن جلسه اند که هنوز هم هستند.
تنها در کویر مزین به تصاویر زیبای نخلستانها و کشمون(دشت)حاجی آباد در آستانه بهار است که بسیار زیباست.
زنان و دختران حافظ قرآن آبادی هم در این فیلم باعث اعتبار معنوی و فرهنگی حاجی آباد زرین شده اند.
مطلب را با کلامی زیبا از گوینده فیلم به پایان می برم:
کویر کسی را که یک بار گرفتار افسونش شده باشد، رها نمی کند...
به نام خدا
نمی دانم آیا تا بحال شما هم مسئله ای که عرض خواهم کرد تجربه کردید یا نه.اما تامل در مورد آن بد نیست.
مسجد حاجی آباد زرین در شلوغترین روزها- جدا از دهه محرم و نوروز-حدود 2 تا 3صف نمازگزار دارد که البته نسبت به جمعیت روستا قابل اعتنا است و سزاوار تقدیر.از قدیم این مسجد موذن هایی داشته که نوای الله اکبر را در آبادی طنین انداز می کردند و روزی سه نوبت ما و پدران ما را از فیض گلبانگ محمدی بهره مند می ساختند.در اینجا برای موذنان درگذشته حاجی آباد طلب مغفرت و برای موذن حاضر آبادی-سید محمد حاج آقا-آرزوی سلامت و بهروزی داریم
چند روز پیش که ظهر به مسجد می رفتم با موقعیت جالبی روبه رو شدم:صدای اذان سید محمد از بلندگوی خانه اش به گوش می رسید(به علت کسالتی که دارد بعضی اوقات نمی تواند به مسجد برود.خدا عافیت عطا کند)،از طرفی پسرش هم به مسجد رفته بود و اذان میگفت!،به علاوه خالو سید جواد هم صدای اذانش از مسجد سر کویر می آمد!!حالا جالب است که بلندگوی پاسگاه هم روشن بود و اذان را از رادیو پخش می کرد!!!یادم نمیرود گاهی هم از مغازه علی شاطر(البته مدتی پیش)اذان با بلندگو پخش می شد!!!!نمیدانم چه اصراری در این کار است و اساسا یک آبادی کوچک مثل حاجی آباد زرین چند موذن حقیقی و مجازی می خواهد؟هنوز مطمئن نیستم که شرعا این کار مشکل دار باشد ولی حداقل اخلاقا و عرفا پسندیده نیست.تمامی مردمی هم که دیدم در این رابطه صحبت کردند نگرش منفی داشتند...
شما چه نظری دارید...؟
.: Weblog Themes By Pichak :.