موسسه دارالقرآن حضرت زهرای حاجی آباد زرین استان یزد با وجود اینکه مرکزی روستایی است موفق شده است 9 مرکز قرآنی جدید در شهرهای اردکان و میبد استان یزد ایجاد کند.
حجت الاسلام محمد حسین ثقفی مدیر موسسه دارالقرآن حضرت زهرای روستای حاجی آباد زرین با اعلام این خبر افزود:این 9 مرکز قرآنی طی یک سال اخیر و به منظور گسترش فرهنگ قرآنی در سطح استان یزد و برای علاقه مندان کلام وحی در شهرهای اردکان و میبد ایجاد شده است.
به گفته حجت الاسلام ثقفی حسینیه اهل البیت، پایگاه زینب کبری(س)، پایگاه قاسم بن حسن(ع)، پایگاه شهید چمران، پایگاه شهید شرکایی، مسجد یتیمان، بیت العباس و فاطمیه در شهر اردکان و همچنین شهیدیه شهر میبد مراکزی هستند که زیر نظر موسسه دارالقرآن حضرت زهرای حاجی آباد زرین به علاقه مندان آموزش می دهند.
وی ادامه داد: بعد از مشاهده رشد چشمگیر اعضای موسسه دارالقرآن حضرت زهرا(س) به این فکر افتادیم این تجربه را با همین روال در فضاهای بزرگتر تکرار کنیم و به همین منظور 9 مرکز قرآنی در خارج از روستای حاجی آباد زرین ایجاد کردیم.
حجت الاسلام ثقفی با انعکاس استقبال خوب مردم علی الخصوص بانوان و دختران اردکان و میبد از این مراکز ابراز امیدواری کرد روند رو به رشد فعالیتهای موسسه دارالقرآن حضرت زهرای حاجی آباد زرین در مسیر حفظ و عمل به مفاهیم ارزشمند قرآن کریم با سرعت ادامه یابد.
وی همچنین گفت: با وجود تلاشهای بسیار موسسه دارالقرآن حضرت زهرا(س) و اقبال عمومی به موسسه با توجه به زمینه مذهبی و اعتقادی مردم ، مسئولین شهرستان اردکان همکاری مناسبی نداشته و انتظارات حداقلی ما برآورده نشده است.
مدیر موسسه دارالقرآن حضرت زهرا(س) حاجی آباد زرین یکی از مشکلات فعلی موسسه را تهیه ساختمانی مناسب برای مدیریت فعالیتهای قرآنی در شهراردکان دانست و گفت:تا کنون تلاشهای ما برای خرید یک واحد مسکونی در اردکان به جایی نرسیده است.
وی در عین حال عظمت و برکت قرآن کریم را عامل حل مشکلات و ایجاد انگیزه در بین قرآن آموزان و فعالان قرآنی خواند و تاکید کرد: ان شاء الله به یاری خداوند متعال و فیض قرآن در این راه نورانی همچنان استوار خواهیم ماند.
به نام خدا
پیرو نوشتار قبل بیاییم به این فکر کنیم که برای حل مشکلات و موانع در مسیر یک عزاداری سالم و در شان نام امام حسین(ع) چه باید کرد؟
1) نکته ای که در این سالها یادمان رفته بود و حالا با افزایش تصاعدی جمعیت حسینیه الزامش حیاتی است وجود یک سردسته مدیر و مدبر و قاطع و دارای مقبولیت است.نگوییم اینجا کسی به حرف کسی گوش نمی کند...بالاخره عادت می کنند و عادت می کنیم.همین که نتایج مدیریتی قوی و منظم مشهود شد همکاریها افزایش می یابد.اگر این مورد جدی گرفته نشود بقیه راهکارها بی فایده است.
2) ما مجبور هستیم به طور رسمی هیات سازی بکنیم.باید مشخص باشد مثلا هیات زنجیر زنی ما چند عزادار دارد.باید نام افراد در دفتری مخصوص ثبت گردد.نوحه خوانها باید آزمایش شده و مشخص باشند.کسی که طبل یا سنج می زند باید آموزش دیده و ثابت باشد.اگر همه این کارها آنی و خلق الساعه شد اوضاع همین است که می بینیم.
3) شب تاسوعا یکی به طعنه گفت تعداد نوحه خوانها از زنجیر زنان بیشتر است!چرا باید فضا اینگونه باشد؟اگر ما خدای نکرده در مراسم عزاداری یکی از عزیزانمان باشیم اجازه می دهیم هر کسی که لای کتاب نوحه را باز می کند میداندار شود؟چرا باید در حال نوحه خوانی مجلس به اصطلاح بعضیها یخ کند و عده ای به جای توجه به حزن و اندیشه به خنده بیفتند؟مسئله نوحه را باید جایی برای همیشه حل کرد.باید قبل از شروع مراسم نوبت دهی مشخص باشد.همه اینها وظیفه سردسته زنجیر زنی است که خودش باید در این زمینه ها صاحب نظر و خبره باشد...امسال که هر وقت مشکلی پیش می آمد مسئولیت را به هم پاس می دادند.
4) تقسیم وظایف بدیهی ترین امر در کارهای مدیریتی است.چرا ما آن را جدی نمی گیریم خدا می داند!کار هم که زیاد است:توزیع کننده غذا،ساقی سفره،مسئول بلندگوها،موذن،نوحه خوان،مسئول ابزار و آلات عزاداری،دفتردار بیمه اباالفضل و کمک به میدان،سردسته زنجیر زنی و سینه زنی،مدیر کل عزاداریها،چای ریز،قند شکن،شوینده ظرف و...هر چه فکرش را بکنید.فقط باید به طور رسمی و جدی تفویض مسئولیت شود و در کارهای مرتبط به او رجوع شود.ه اینکه برای هرکار ساده ای عده زیادی این طرف و آن طف بروند و به دلیل ا آشنایی مشکل مضاعف شود.فکر می کنم آن سال که محرم و نوروز متقارن شده بود الگویی مناسب در این باره پیش روی ما می گذارد.
5) ایجاد ابتکار و نوآوری در مسائل مربوط به خرج هم ضروری است.اولا باید تنوع غذایی ایجاد شود.بهترین غذاها را هم انسان مدت کوتاهی تحمل می کند.بلایی که سالیان قبل سر آبگوشت آمده بود امسال گریبان قیمه را گرفت.نکته بعدی افزودن دسرها و کمک غذاهایی به همراه غذای اصلی است که کاری ساده و تاثیر گذار است.در این سالیان جای چیزهایی مثل سبزی،سالاد،ترشی،دوغ،نوشابه،ماست و ... در سفره خالی بود.بهتر است به جای اینکه بانی خرج دادن در روزهای قبل و بعد ایام مرسوم خرجی بشویم،با بانیان سابق همکاری کرده و رونق آن را بیشتر کنیم.از دو آش هم که بامداد عاشورا توزیع می شود می توان یکی را به عصر عاشورا منتقل نمود.
6) و اما فرهنگ سازی مسئله تاثیر گذاری است که بیش از همه باید سلسله جلیله روحانیت و بزرگان آبادی مانند سابق طلایه دار آن باشند.مشکل فرهنگی کم نداریم.یکی در بعد توجه هر چه بیشتر به فلسفه حقیقی عاشورا و دیگری تزکیه و تهذیب عزاداران.بروز دعوا بر سر مسائل مختلف به علت سوء تفاهم در شان مجلس حسینی نیست.مسلما امام حسین راضی نمی شود به بهانه برپایی عزای او بین افراد کدورتهای طولانی پیش آید.باید اخلاص و صبری زیبا ترویج شود.از طرف دیگر امسال در این ایام شاهد توزیع شبنامه هایی بودیم که از فضای حاجی آباد زرین انتظار نمی رفت.اسلامی که آبروی مومن را از احترام کعبه بالاتر می داند به ما اجازه این حرکات را نمی دهد.ترویج محبت و یکرنگی و تفاهم و همراهی و برادری و شکیبایی از اهداف مجالس حسین باید باشد
راهکارهای بعدی را شما بگویید...نظرات شما حتما راهگشا و آشناست...منتظرم!
به نام خدا
اگر خدا قبول بفرماید مدتی است که آیینهای عزاداری حضرت امام حسین را پشت سر گذاشته ایم و هر کس به فراخور وسع و معرفت خویش از این میدان بیکران بهره ها برده است.
حاجی آباد زرین هم محرم 1431 را با شکوه و معنویت خاصی به پایان برد و به گواه اکثر شاهدان جمعیت عزاداران امسال آبادی که از تمام نقاط کشور مهمان امام حسین بودند،بی نظیر و بیشتر از تمام سالها بود.
این ظرفیت از طرفی مایه مباهات و سربلندی است که حسینیه با صفای حاجی آباد زرین هر سال بیش از سال قبل میعادگاه عاشقان اهل بیت است و از نگاهی دیگر با سنگین شدن مسئولیت دست اندر کاران دستگاه حسینی لزوم بازنگری در فعالیتها و برنامه های هرساله را نمایان می سازد.در این مجال مستقیم به ضعفها و کاستیها می پردازیم باشد که با تلاش بهتر ما و نظر مهربان اباعبدالله الحسین بستری بهتری برای عزاداران و دوستدارانش فراهم گردد.
اگر بخواهیم صادق باشیم مشهودترین مشکل امسال بی نظمی بود.نمی دانم چرا با وجود جلسه ای که هرسال در آستانه ماه محرم برای سازماندهی مراسم و تقسیم کار برگزار می شود باز در شبهای پایانی همه چیز به هم می ریزد:
سیستم صوتی میدان علیرغم وجود امکانات مناسب اسفبار بود که البته با تذکرهای مکرر این مسئله در شب عاشورا مرتفع شد.شبهای قبل از آن فقط یک باند در حسینیه کار می کرد که معلوم بود نوحه خوان هم صدای خود را متوجه نمی شود چه برسد به مستمعین!افزایش صدای بلندگو هم مشکل را بیشتر می کرد چون صدا فقط ازیک گوشه به شکل مبهم می آمد.شب تاسوعا هم که بلندگو به مدت نیم ساعت قطع بود.فکر نمی کنم یک تنظیم مناسب صدا و پیشبینی چند باتری و فیوز مسئله دشواری باشد ولی چه کنیم که...
امسال به علت بی برنامگی دسته عزاداری عصرها را نداشتیم.با اینکه ساعت شروع آن هم اعلام می شد!
امسال آیین زنجیر زنی به علت نبود سر دسته ای توانا بسیار بی نظم و نا مناسب بود.بر خلاف آنچه در تمام کشور رایج است اینجا هر کس ساز خود را می زند! کثرت نوحه خوانانی که اکثرا قادر به اداره نوحه نبودند زیانبار بود.طبل بسیار نامناسب نواخته می شد و یا ریتم صحیحی نداشت یا به قدری محکم زده می شد که صدای نوحه خوان و جواب نوحه نمی رسید.نوبت دهی باری به هرجهت شده بود و متاسفانه گاهی چند نفر برای نوحه خواندن هجوم می آوردند.در تعیین زمان مراسم هم خدا را شکر همه دخیل بودند از به اصطلاح سردسته ها تا طبل زن و نوحه خوان و حتی افرادی که دور حسینیه روی تختها نشسته بودند.هرکس نظر می داد و اگر مخالفت می شد جبهه گیری و احیانا یقه گیری پیش می آمد...
امسال به علت دیر شروع شدن عزاداری صبح عاشورا و فرا رسیدن اذان ظهر،مراسم نیمه کاره ماند و مردمی که از راه های دور و نزدیک برای استفاده از فضای معنوی آمده بودند به فیض کامل نرسیدند.
هر چند امسال وضعیت و کیفیت خرج و غذای میدان بهتر از سالیان قبل بود که باید به عوامل آشپزخانه که همیشه پشت صحنه اند خسته نباشید گفت ولی باز هم در زمینه توزیع غذا و مسائل حاشیه ای دچار مشکل بودیم که از نمونه های آن به پایان نرسیدن توزیع غذای بانوان تا بعد از ساعت 3 عصر و احیانا کم آمدن غذا و کمبود و مخصوصا دیر رسیدن آب آشامیدنی سر سفره ها قابل ذکر است.ضمنا مسئله قابل توجه دیگر فقدان دسرهای ساده ای بود که می توانست به بالا بردن کیفیت سفره کمک کند.
به امید خدا در شماره بعد به راهکارهایی در حد وسع ناچیزم در این رابطه خواهم پرداخت.
به نام خدا
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز ایــن چه نوحه و چه عـزا و چه ماتــم است
اگر بخواهیم لحظه ای ژرف اندیشی کنیم شاید در گستره عظیم این دنیای ناشناخته ، یک آبادی کوچک،آن هم در دل کویر که تا نزدیکترین محل مسکونی به آن باید متحمل کیلومترهای طولانی باشیم،هیچ به حساب می آید.
این کهکشان راه شیری که خودش در فضا گم است منظومه ای دارد شمسی...کمی بگردیم زمین را پیدامی کنیم...پایین تر می آییم و در نیم کره شمالی ایران به چشم می آید...مرکزش استان یزد است و در منتهی الیه اردکان به حاجی آباد زرین می رسیم...و این نقطه ناچیز در هستی پیچ در پیچ یعنی هیچ...اما همیشه اینطور نیست...
همیشه نباید یکسویه نگریست.همیشه نمی شود هیچ ماند...
گاهی فرصتی پیش می آید که لبهای عطشناک کویر به دریای کبیر می رسد...از فرش به عرش...از موج به اوج...از زوال به کمال...به بینهایت اتصال یافتن فرصت رهیدن از هیچ است در پیچ ملایم شبهای محرم...
السلام علیک یا ابا عبد الله!
از کودکی که یادمان می آید یک آبادی بود و یک میدان...عزا و عروسی و ولیمه و نوروز و محرم و راهپیمایی و جشن و همایش و هر چه فکر کنی از میدان شروع می شد و به میدان ختم می شد.
بهانه ها برای سر زدن به میدان کم نیستند.این فضای ملکوتی به جز قداست حسینی متصل به اقیانوسی الهی و بزرگتر است که هر صبح و شام سرها در آن به خاک ساییده می شود که ما هنوز هم هیچیم و تویی کبریای بی همتا...میدان ما به پشتش به مسجد گرم است که اینقدر دم مسیحایی دارد وگرنه کم نیست ساختمانهای مجللی که اندکی از صفای این محوطه را ندارد.الله اکبر ظهر عاشورای ما گواهی می دهد.
نمی دانم اولین بار چه کسی اسم حسینیه حاجی آباد زرین را میدان گذاشت!ولی می دانم که از این میدان می شود گریز زد به میدانهای بزرگتر: میدان امام حسین ،میدان زندگی ،میدان کربلا...
اینجا همه هستند!پرچم حسین همه را جمع می کند،این کشتی گناهکارها را هم سوار می کند،نوح ما اخراجی ندارد،غیر خودی ندارد،در این میدان بهترین فرزندان روح الله خفته اند،ساقیان گمنام عزاداران رفت و آمد دارند،نوحه خوانان و سوگواران و خادمان اهل بیت تجلی می کنند،مردم مهربان آبادی میاندارند،صدای بال فرشتگان هم به گوش عده ای می رسد، ما هم در این میانه هستیم...عجب جامعیت اضدادی فراهم کرده ای آقا...
می خواهیم خون حسینی ما همیشه در جوش باشد نه فقط در این شبها...می خواهیم همواره دستمان در دستت باشد نه فقط در این شبها...می خواهیم هر روزمان عاشورا باشد و میدانمان کربلا...اما نه فقط این شبها...
دست مرا بگیر و مرا با خودت ببر...
.: Weblog Themes By Pichak :.